
(واقعه غدیر خم)2
سه شنبه 87/9/26 1:31 صبح| | دیدگاه
باید دانست که جحفه منزلگاهى است که راههاى متعدد (راه اهل مدینه و مصر و عراق) از آنجا منشعب و جدا میشود .. و ورود پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و همراهان به آن نقطه در روز پنجشنبه هجدهم ذیحجه تحقق یافت «2»
امین وحى الهى آیه فوق الذکر را آورد و از طرف خداوند آنحضرت را امر کرد که على علیه السّلام را بولایت و امامت معرفی و منصوب فرماید و آنچه درباره پیروى از او و اطاعت اوامر او از جانب خدا بر خلق واجب آمده بهمگان ابلاغ فرماید. در این هنگام آنها که از آنمکان گذشته بودند بامر پیغمبر بازگشتند و آنها هم که در دنبال قافله بودند رسیدند و در همانجا متوقف شدند. در این سرزمین درختان کهن و انبوه و سایه گستر وجود داشت که پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله قدغن فرمود کسى زیر درختان پنجگانه که بهم پیوسته بودند فرود نیاید و خار و خاشاک آنجا را برطرف سازند. وقت ظهر حرارت هوا شدّت یافت بطوریکه مردم قسمتى از رداى خود را بر سر و قسمتى را زیر پا افکندند و براى آسایش پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله چادرى تهیه و روى درخت افکندند تا سایه کاملى براى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فراهم گشت. اذان ظهر گفته شد و آنحضرت در زیر آندرختان نماز ظهر را با همه همراهان ادا فرمود. پس از فراغ از نماز در میان گروه حاضرین «3» بر محل مرتفعى که از جهاز شتران ترتیب داده بودند قرار گرفت «4» و آغاز خطبه فرمود و با صداى بلند همگان را متوجه ساخت و چنین فرمود:
حمد و ستایش مخصوص ذات خدا است. یارى از او میخواهیم و باو ایمان داریم
و توکّل ما باو است و از بدیهاى خود و اعمال ناروا باو پناه میبریم. گمراهان را جز او راهنمائى نیست و آنکس را که او راهنمائى فرموده گمراه کننده نخواهد بود.
و گواهى میدهم که معبودى (در خور پرستش) جز او نیست. و اینکه محمّد صلّى اللّه علیه و آله بنده و فرستاده او است. پس از ستایش خداوند و گواهى به یگانگى او. اى گروه مردم.
همانا خداوند مهربان و دانا مرا آگهى داده که دوران عمرم سپرى گشته و قریبا دعوت خداوند را اجابت و بسراى باقى خواهم شتافت. من. و شماها هر کدام بر حسب آنچه بعهده داریم مسئولیم. اینک اندیشه و گفتار شما چیست؟.
مردم گفتند: ما گواهى میدهیم که تو ابلاغ فرمودى و از پند ما و کوشش در راه وظیفه دریغ نفرمودى. خداى بتو پاداش نیکو عطا فرماید: فرمود: آیا نه اینست که شماها بیگانگى خداوند و اینکه محمّد صلّى اللّه علیه و آله بنده و فرستاده او است گواهى میدهید؟
و باینکه بهشت و دوزخ و مرگ و قیامت تردید ناپذیر است و اینکه مردگان را خدا بر مىانگیزد و اینها همه راست و مورد اعتقاد شما است؟.
همگان گفتند آرى، باین حقایق گواهى میدهیم. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله گفت: خداوندا گواه باش، و با تأکید و مبالغه در توجّه و شنوائى همگى و اقرار مجدّد آنان باینکه سخنان آنحضرت را شنیده و توجّه دارند فرمود: همانا من در انتقال بسراى دیگر و رسیدن بکنار حوض بر شما سبقت خواهم گرفت. و شما در کنار حوض بر من وارد میشوید. پهناى حوض من بمانند مسافت بین صنعاء و بصرى است «1» و در آن بشماره ستارگان- قدحها و جامهاى سیمین هست. بیندیشید و مواظب باشید که پس از در گذشتن من با دو چیز گرانبها و ارجمند که در میان شما میگذارم چگونه رفتار نمائید؟! «2» در این موقع یکى در میان مردم بانک بر آورد که یا رسول اللّه آن دو
چیز گرانبها و ارجمند چیست؟ فرمود آنکه بزرگتر است کتاب خدا است که یکطرف آن در دست خدا و طرف دیگر آن در دست شما است (کنایه از اینکه کتاب خدا وسیله ارتباط با خداوند است) بنابر این آنرا محکم بگیرید و از دست ندهید تا گمراه نشوید. و آن دیگر که کوچکتر است عترت من (اهل بیت من) میباشد و همانا خداى مهربان و دانا مرا آگاه فرمود که این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا کنار حوض بر من وارد شوند. و من این امر را (عدم جدائى کتاب و عترت را) از پروردگار خود درخواست نمودهام. بنابر این. بر آندو پیشى نگیرید و از پیروى آن دو باز نایستید و کوتاهى نکنید که هلاک خواهید شد. سپس دست على علیه السّلام را گرفت و او را بلند نمود تا بحدى که سفیدى زیر بغل هر دو نمایان شد و مردم او را دیدند و شناختند.
و فرمود: اى مردم کیست که بر اهل ایمان از خود آنها (سزاوارتر) میباشد؟
گفتند: خداى و رسولش داناترند. فرمود همانا خدا مولاى من است و من مولاى مؤمنین هستم و اولى و سزاوارترم بر آنها از خودشان. پس هر کس که من مولاى اویم على علیه السّلام مولاى او خواهد بود و این سخن را سه بار و بنا بگفته احمد بن حنبل پیشواى حنبلىها چهار بار تکرار فرمود. سپس دست بدعا گشود و گفت: بار خدایا. دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و یارى فرما یاران او را و خوار گردان خوار کنندگان او را، و او را معیار و میزان و محور حق و راستى قرار ده. آنگاه فرمود. باید آنان که حاضرند این امر را بغائبین برسانند و ابلاغ نمایند. هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که امین وحى الهى رسید و این آیه را آورد: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً
«3»» در این موقع پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود اللّه اکبر، بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودى خدا برسالت من و ولایت على علیه السّلام بعد از من، سپس آن گروه شروع
کردند به تهنیت أمیر المؤمنین علیه السّلام و از جمله آنان (پیش از دیگران) شیخین- (ابو بکر و عمر) بودند که گفتند: به به براى تو اى پسر ابى طالب که صبح و شام را درک نمودى در حالیکه مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمن گشتى. و ابن عباس گفت: بخدا سوگند که این امر (ولایت على علیه السّلام) بر همه واجب گشت. سپس حسان ابن ثابت گفت: یا رسول اللّه اجازه فرما تا درباره على علیه السّلام اشعارى بسرایم. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود بگو با میمنت و برکت الهى. در این هنگام حسان برخاست و چنین گفت: اى گروه بزرگان قریش. در محضر پیغمبر اسلام درباره ولایت که مسلّم گشت، گفتار و اشعار خود را بیان میکنم و گفت:
ینادیهم، یوم الغدیر نبیّهم بخمّ فاسمع بالرّسول منادیا
«4»
این بود اجمالى از واقعه غدیر خم، و تفصیل این اجمال قریبا بنظر شما میرسد و امّت اسلامى همگى بر وقوع این امر اتفاق نمودهاند و در تمام جهان و قرارگاه این زمین واقعه و داستانى باین نام و نشان و خصوصیّات رخ نداده جز آنچه که ذکر شد و هر وقت نامى از این روز برده شود جز باین واقعه بچیز دیگر منصرف نشود! و چنانچه نامى از این محل (غدیر خم) برده شود منظور همین محل است که در نزدیکى جحفه است و هیچ سخندان و اهل تحقیقى. بنظر نرسیده که جز این اظهار نظر نماید. بلى. از میان نویسندگان و مورخین فقط یکتن: بنام دکتر ملحم- ابراهیم اسود- یافت شده که در حاشیهاى که بر دیوان ابى تمام نگاشته، از این اصل مسلّم منحرف گشته و پس از ذکر جمله (غدیر خم) نوشته است: این واقعه جنگ معروفى است!! و ما در پیرامون این گفتار بحث کافی نمودهایم که در ترجمه احوال ابى تمام در جلد دوم (الغدیر) انشاء اللّه تعالى بنظر شما خواهد رسید.
ترجمه الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج1بخشاول، ص: 34
آرشیوها
-
قرآن
اخلاق
تاریخ
اطلاعات عمومی
سیاست
اقتصاد
دنیا و ...
ائمه
اینترنت
پزشکی
ورزش
دانلود نرم افزار
سینما
اخبار
روانشناسی
ایرانشناسی
آموزش
نقد دین های نوظهور
حکمت ها و لطیفه ها
نقد ادبی ،فرهنگی
مصاحبه
نقد ورزشی
نقد علمی
داستان پامبران
تاریخ و تمدن ایران
همسر داری و ازدواج
فرهنگ و لغت فارسی
حوادث
آلبوم عکس
طب گیاهی
تازه ها
جامعه
فروردین 1387
خرداد 1387
آذر 1387
دی 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
غیرآرشیویها
پیوندها
-
خورشید پنهان
شب و تنهایی عشق
پیمان دانلود
عشق سرخ
امیدزهرا
شب مهتابی
حـــکــمـــت آ بــــاد
آبدارچی پارسی بلاگ
کبوترانه
حریم یاس
حدیث نفس
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
انتظار
جاده خدا
خنده بازار
دانلود و آموزش ایرانیان
رادکام
نیازمندهایی رایگان
مثقال
ایران سهراب
هفته نامه نصیر
بانک صوت و فیلم مذهبی
دانلود فیلم
پاتوق جوانان
کلمات قصار
حق را نمی توان انکار کرد