سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات

سرگذشت دو پسر آدم و تاریخ قتل و حرمت آن در شریعت آدم (ع) قسمت دو

سه شنبه 87/1/13 11:18 عصر| داستان | دیدگاه

سرگذشت دو پسر آدم و تاریخ قتل و حرمت آن در شریعت آدم (ع)
و اى پیامبر! بخوان بر مردم خبر دو پسر آدم (قابیل و هابیل) را براستى، چون تقرب جستند هر دو به قربانى خود، پس پذیرفته شد از یکى از آن دو پسر (یعنى از هابیل) و پذیرفته نگردید از دیگرى (یعنى قابیل). (قابیل) گفت: قسم است با قید دو تأکید که تو را مى‏کشم. (هابیل) گفت: جز این نیست که خدا از پرهیزکاران مى‏پذیرد (و تو پرهیزکار نیستى، و این تقصیر، از من نیست بلکه از خود تو است)


قسم است که اگر دست خودت را بسوى من دراز کنى تا مرا بکشى من دستم را دراز کننده نیستم بسوى تو تا (مبادرت کنم و) تو را بکشم زیرا (قتل بحکم خدا ممنوع است و) البته من از خدا که پروردگار جهانهاست مى‏ترسم.
البته (اگر تو مرا خواهى کشت) من (از خدا) مى‏خواهم که گناه (یعنى خون بنا حق ریخته) مرا و گناهت را (همان گناه دیگرت که موجب رد قربانى تو شده است) بتن بردارى پس (بسبب این دو گناه) از ملازمان آتش مى‏باشى. و آن ملازمت آتش، سزاى ستمکاران است.
پس نفس او (یعنى هواى نفس قابیل) کشتن برادرش را براى او هموار ساخت، پس برادر را کشت، در نتیجه از زیانکاران گردید.
 (قابیل پس از کشتن برادر براى اختفاء آن، در اندیشه فرو رفت که آیا بسوزاند یا به آب بیندازد و یا قطعه قطعه کند و طعمه جانوران سازد و یا همینگونه دستخوش جانوران سازد) پس خدا کلاغى «1» را برأنگیخت که (با منقار خود) در زمین مى‏کاوید «2» تا به او بنماید که چگونه بپوشد تن مردار برادر خود را.
 (قابیل) گفت: اى واى بر من! آیا عاجزم که مانند این کلاغ باشم؟ پس بپوشم تن مردار برادرم را پس (چون جثه برادر را به خاک سپرد) از پشیمان شدگان گردید «3».
__________________________________________________
 (1) «غراب» که در قرآن کریم مذکور است بمعنى کلاغ است. [.....]
 (2) شاید گردوئى دفن مى‏کرد چنانکه رسم کلاغهاست.
 (3) زیرا پدر و مادر از او تبرى کردند و علاوه تبعید شد و هر که را مى‏دید میترسید
                        حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج‏2، ص: 145