سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات

سرگذشت دو پسر آدم و تاریخ قتل‏

سه شنبه 87/1/13 11:12 عصر| داستان | دیدگاه

1- بین دو پسر آدم علیه السّلام قتل واقع شده.

2- در توراة اسم دو پسر آدم را برده و لیکن در قرآن اسم نبرده است.

3- تعجب است که یکى از مبلغین عیسوى به قرآن ایراد کرده که قرآن بجاى «قائن» «قابیل» گفته است. و این ایراد با اینکه موضوعا أساس ندارد زیرا اسمها در زبانها أندک تغییرى دارد، در عین حال در قرآن نه از هابیل اسم برده و نه از قابیل بلکه بعنوان دو پسر آدم ذکر کرده است. و علامه شیخ محمّد جواد بلاغى رساله‏ئى در این باره بنام «أکاذیب الأعاجیب» بزبان عربى نگاشته است و ترجمه آن بنام «شگفت آور دروغ» در سال 1346 ق ه. بچاپ رسیده است.

__________________________________________________

 (1) رجوع به آیات 58 و 59 از سوره بقره در ص 53- 58 و توراة سفر اعداد باب 32.

                        حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج‏2، ص: 142

4- جهت قتل دو گونه نقل شده:

الف: آدم علیه السّلام مى‏خواست وصیت و اسم اعظم را به هابیل واگذارد و چون سال قابیل بیشتر بود، قابیل در خشم رفت و گفت: من به این کار سزاوار ترم. پس آدم أمر کرد که هر دو، قربانى بگذرانند تا مستحق وصایت و اسم اعظم تشخیص شود، پس قربانى گذرانیدند و قربانى هابیل پذیرفته شد و قربانى قابیل پذیرفته نشد (راوى خبر، صاحب تفسیر عیاشى از حضرت صادق علیه السّلام است و در این خبر مفاد خبر دوم مردود شناخته شده).

ب: حواء زن آدم علیه السّلام در هر شکم که مى‏زائید پسرى و دخترى مى‏زائید.

در شکم أول، قابیل (قابین بقولى) و دوشیزه اقلیما (اقلیمیا- خ ل) را زائید. و در شکم دوم، هابیل و دوشیزه لیوذا (لوذا- خ ل) را زائید. چون بزرگ شدند و به حد بلوغ رسیدند، خدا أمر فرمود که خواهر هابیل را به قابیل و خواهر قابیل را به هابیل تزویج کنند- قابیل چون دید که خواهر خودش زیباتر است زیر بار نرفت و گفت: این رأى شماست و خدا چنین أمرى نفرموده.

آدم علیه السّلام أمر داد که قربانى بگذرانند و چون قربانى قابیل پذیرفته نشد قابیل برادر را با سنگ بسرش کوبید و کشت (راوى خبر تفسیر مجمع البیان از حضرت باقر علیه السّلام است) در تفسیر مجمع البیان خبر عیاشى را نقل نکرده است و تفسیر صافى هر دو خبر را نقل کرده است.

5- توراة علت کشتن را نقل نکرده است.

6- از توراة معلوم میشود که قتل در شرع آدم علیه السّلام ممنوع بوده زیرا قابیل ملعون شناخته شده و محکوم به تبعید شده است و اگر حکم قتل ابلاغ نشده بود موضوع نداشت که قابیل ملعون و تبعید شود زیرا «عقاب بلابیان» قبیح است.

7- توراة در سفر تکوین باب 4 بخلاصه مى‏نویسد: و آدم زن خود حوا (ء) را بشناخت و او حامله شده قائن را زائید و گفت: مردى از یهوه حاصل نمودم. و بار دیگر برادر او هابیل را زائید. و هابیل گله بان بود و قائن کار کن زمین بود. و                        حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج‏2، ص: 143

 بعد از مرور أیام واقع شد که قائن هدیه‏ئى از محصول زمین براى خداوند آورد. و هابیل نیز از نخست زادگان گله خویش و پیه آنها هدیه آورد و خداوند هابیل و هدیه او را منظور داشت. أما قائن و هدیه او را منظور نداشت پس خشم قائن بشدت افروخته شده سر خود را بزیر افکند.

آنگاه خداوند به قائن گفت: چرا خشمناک شدى و چرا سر خود را بزیر افکندى؟ اگر نیکوئى مى‏کردى آیا مقبول نمى‏شدى؟ و اگر نیکوئى نکردى گناه بر «در» در کمین است و اشتیاق تو دارد أما تو بر وى مسلط شوى. و قائن با برادر خود هابیل سخن گفت و واقع شد چون در صحرا (ء) بودند قائن بر برادر خود هابیل برخاسته او را کشت.

پس خداوند به قائن گفت: برادرت هابیل کجاست؟ گفت: نمى‏دانم مگر پاسبان برادرم هستم؟! گفت: چه کرده‏ئى؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمى‏آورد. و اکنون تو ملعون هستى از زمینى که دهان خود را باز کرد تا خون برادرترا از دستت فرو برد. هرگاه کار زمین کنى همانا قوت خود را دیگر بتو ندهد و پریشان و آواره در جهان خواهى بود ...

8- قابیل براى اختفاء جثه برادر در تکاپو بود و راه و رسم آنرا نمى‏دانست.

انسان، بسیارى از أمور را از حیوانات آموخته از جمله: اطباء «تنقیه» را از چلچله آموخته اند. رادار را از موش کور. حیوانات، زلزله را قبل از وقوع درک مى‏کنند و آدمى درک نمى‏کند. بشر براى پنهان کردن جثه مردگان خود هنوز هم که أدوارى را پشت سر گذارده است حیران و سرگردان است: جمعى از بشر، مردگان را میسوزانند و خاکستر آن را دفن مى‏کنند. و جمعى دیگر مردگان را در دخمه سکوت میگذارند.

و جمعى مومیائى مى‏کنند. و جمعى به خاک مى‏سپارند. و در انجام هر یک از این مراسم هر دسته‏ئى روش خاصى دارند. بنابراین هیچگونه تعجبى ندارد که قابیل در کیفیت پنهان کردن جثه اولین مقتول و اولین مرده، سرگردان شده باشد