سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات

حدیث غدیر دنباله قسمت سوم

دوشنبه 87/9/25 3:14 عصر| غدیر | دیدگاه

و لیکن تعجب است که حدیثى که در طول چهارده قرن از مشهورترین احادیث بوده و مورد تأیید اعاظم و حفاظ هر عصر قرار گرفته، هنوز هم‏

تعصب و بى‏انصافى باعث شود که جمعى از اشعه ولایت دور، و از درک حقیقت و فضیلت مهجور، گرد و غبار عناد را برانگیزانند، تا بلکه فضاء معنویت را تیره و تار، و بالتالى مرد مرا از استضائه انوار ولایت محروم سازند.

و لذا جفا پیشه‏اى از ریشه منکر صحت حدیث غدیر مى‏شود، استناداً بر اینکه امیر المؤمنین علیه السلام در این سفر با پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله نبوده بلکه به یمن مسافرت کرده، چنانکه طحاوى در مشگل الاثار ج 2 ص 308 پس از حکایت آن از بعضى از این دلیل علیل جواب گفته.

و یکى دیگر اگر چه اصل حدیث را انکار نمى‏کند و لیکن صدر حدیث را منکر مى‏شود، چنانکه تفتازانى در «المقاصد» ص 290 گفته

سومى چون ابن تیمیه در «منهاج السنة» ذیل حدیث را بضعف سند نسبت مى‏دهد، و گاهى هم مى‏گوید: از طریق راویان مورد اعتماد این حدیث نقل نشده، و گاهى دیگر بى‏شرمانه مى‏گوید: علماء ما این حدیث را روایت نکرده‏اند، و یک بار دیگر بى‏پروا مى‏گوید: غیر از احمد بن حنبل این حدیث را کسى روایت نکرده.

یکى دیگر چون حسام الدین سهارنپورى در کتاب «مرافض الروافض» ناآگاهانه، یا خود بنا آگاهى زده گوید: حدیث غدیر را در صحاح نقل نکرده‏اند، با اینکه ترمذى و ابن ماجه چنانکه اشاره شد آن را ذکر نموده‏اند.

و عجب‏تر از همه گفتار قاضى عضد ایجى در «المواقف» و تفتازانى در «شرح المقاصد» است که گفته‏اند: که چون حدیث غدیر را مسلم و بخارى در صحیحین نقل نکرده‏اند پس مورد اعتماد نیست.

با اینکه هر کس که صحیحین را با دقت بررسى کنار آگاه مى‏شود که‏ صحیحین جامع جمیع احادیث صحاح نمى‏باشند، و بهمین جهت در تدارک و جبران احادیث صحاحى که در آن دو کتاب نیست کتابها نوشته شده، مانند «المستدرک» تألیف حاکم نیشابورى متوفاى (405)، و «توضیح المدرک فی تصحیح المستدرک» تألیف سیوطى متوفاى (911) و «المستدرک» تألیف حافظ الهروى المالکى متوفاى (434) و «صحیح ابن حبان» تألیف حافظ أبى حاتم بستى متوفاى (354).

مؤلف عظیم الشأن «عبقات الانوار» در این جزء دوم (بحسب تجزئه ما) ثابت کرده که احادیث صحیحه محصور در صحیحین نیست،)که ما به این موضوع در شماره 4 به ان خواهیم پرداخت) و بخارى و مسلم نیز چنین ادعائى نکرده‏اند، و باضافه تمام احادیث صحیحین نیز محکوم بصحت نیست، بلکه احادیث بسیارى نیز در آنها ثبت است که مورد قدح و طعن اکابر و محققین است، و باضافه احادیث متناقضه در صحیحین موجود است، و لذا بعضى از اعاظم آن دو کتاب را از اعتبار بکلى ساقط نموده‏اند، و قاعده تقدم مثبت بر نافى که از قواعد مسلمه عقلیه است و مورد استناد بزرگان اهل سنت و جماعت است، و شواهد علمى و تاریخى بر آن قائم است، حکم مى‏کند که نبودن حدیثى در صحیحین دلیل نفى واقعى آن نیست، مضافاً بر اینکه اگر فرضاً هم حدیث غدیر در صحیحین وجود داشت معاندین از راه دیگر آن را نمى‏پذیرفتند، چنانکه حدیث غضب صدیقه طاهره علیها السّلام بر آنها، و حدیث تأخر بیعت امیر المؤمنین علیه السلام، و حدیث غصب فدک، و حدیث قرطاس، و مانند آنها را از عناد و تعصب قبول نکردند، با اینکه احادیث نامبرده در صحیحین موجودند.

                        عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، مقدمه‏ج‏2، ص: 8