سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات

عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

چهارشنبه 86/12/1 8:54 عصر| احساسات ملی و مذهبی | دیدگاه

1- یادآورى
مصائب امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش در مناسبت هاى مختلف، بخصوص در ایام
محرم و عاشورا.
عن ابى
عمارة المنشد قال: «ما ذکر الحسین بن على عند ابى عبدالله علیه السلام فى یوم قط
فرئى ابو عبدالله علیه السلام متبسما فى ذلک الیوم الى اللیل » (1) ابوعماره
منشد مى گوید: هر گاه در حضور امام صادق علیه السلام نام حسین علیه السلام برده
مى شد، آن روز تا شام خنده بر لبان آن حضرت دیده نمى شد.
حضرت على
بن موسى الرضا علیه السلام مى فرماید:
«کان ابى
اذا دخل شهر المحرم لایرى ضاحکا و کانت الکابة (2) تغلب علیه حتى یمضى
منه عشرة ایام فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه و
یقول: هو الیوم الذى قتل فیه الحسین علیه السلام » (3) وقتى ماه محرم
مى رسید پدرم را کسى خندان نمى دید و غم و اندوه بر او چیره مى گشت تا روز عاشورا
فرا مى رسید و روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و روز گریه او بود و مى فرمود: این
همان روزى است که حسین علیه السلام کشته شد.
زمانى که
منصور دوانیقى دستور داد در منزل حضرت صادق علیه السلام را آتش بزنند، آن حضرت در
منزل بودند و آتش را خاموش کردند و زنان و دختران وحشت زده از آتش سوزى را دلدارى
دادند:      


«فلما کان
الغد دخل علیه بعض شیعته یسالونه فوجدوه حزینا باکیا، فقالوا: ممن هذا التاثر و
البکاء؟ امن الجراة علیکم اهل البیت و لیس منهم باول مرة فقال الامام علیه السلام
: لا ولکن لما اخذت النار ما فى الدهلیز نظرت الى نسائى و بناتى یتراکضن فى صحن
الدار من حجرة الى حجرة و من مکان الى مکان هذا و انا معهن فى الدار فتذکرت فرار
عیال جدى الحسین علیه السلام یوم عاشوراء من خیمة الى خیمة و من خباء الى خباء و
المنادى ینادى: احرقوا بیوت الظالمین » (4) فرداى آن روز دسته اى از
شیعیان خدمت آن حضرت رسیدند تا از حالش جویا شوند، دیدند آن حضرت اندوهناک و گریان
است پرسیدند: این همه اندوه و گریه از چیست؟ آیا از گستاخى و بى حرمتى آنان نسبت
به شما - اهل بیت - این همه ناراحتید و حال آن که این اولین بار نیست که چنین
مى کنند.
امام علیه
السلام فرمود: نه، بلکه اندوه و گریه من از این جهت است که وقتى آتش، آستانه خانه
را فرا گرفت، زنان و دخترانم را دیدم که از این اطاق به آن اطاق و از این جا به
آن جا پناه مى بردند در حالى که من پیش آنان حضور داشتم و تنها نبودند. از این
صحنه به یاد فرار خانواده جدم حسین علیه السلام در روز عاشورا افتادم که از
خیمه اى به خیمه دیگر و از پناهگاهى به پناهگاه دیگر فرار مى کردند و دشمن فریاد
مى زد: خیمه ستم کاران را به آتش بکشید!
در مورد
حضرت على بن الحسین علیه السلام آمده است که روزى ابوحمزه ثمالى بر حضرت وارد شد و
حضرت را در حال گریه دید; عرض کرد:

«سیدى! ما
هذا البکاء و الجزع؟ الم یقتل عمک حمزة؟ الم یقتل جدک على علیه السلام بالسیف
ان القتل لکم عادة و کرامتکم من الله الشهادة ».
«فقال له
الامام علیه السلام : شکر الله سعیک یا ابا حمزة کما ذکرت القتل لنا عادة و
کرامتنا من الله الشهادة و لکن یا اباحمزة هل سمعت اذناک ام رات عیناک ان امراة
منا سبیت و هتکت قبل یوم عاشورا؟ و الله یا ابا حمزة ما نظرت الى عماتى و اخواتى
الا و ذکرت فرارهن فى البیداء من خیمة الى خیمة و من خباء الى خباء و المنادى
ینادى احرقوا بیوت الظالمین » (5) مولاى من،
این همه گریه و بى تابى براى چیست؟ آیا عموى شما حمزه کشته نشد؟ آیا جد شما - على
علیه السلام - با شمشیر کشته نشد؟ کشته شدن، عادت شما خانواده است و شهادت عطیه اى
الهى از آن شما است.
امام علیه
السلام فرمود: اى ابوحمزه خداوند به تو جزاى خیر دهد چنان که گفتى کشته شدن براى
ما عادت است و خداوند نیز به ما شهادت را ارزانى داشته است ولى اى ابوحمزه آیا
هرگز شنیده اى یا دیده اى که تا قبل از عاشورا زنى از خانواده ما به اسارت رفته
باشد و هتک حرمت شده باشد؟ به خدا سوگند اى ابوحمزه هر وقت به عمه ها و خواهرانم
نگاه مى کنم به یاد فرار آن ها در بیابان مى افتم که ازخیمه اى به خیمه اى و از
پناهگاهى به پناهگاهى فرار مى کردند و دشمن فریاد مى زد: خیمه ستم کاران را به آتش
بکشید!
حضرت صادق
علیه السلام به داود رقى فرمود:
«انى ما
شربت ماء باردا الا و ذکرت الحسین » (6) من هرگز آب سرد ننوشیدم مگر
این که به یاد حسین علیه السلام افتادم.
حضرت رضا
علیه السلام فرمود:
«ان یوم
الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب و بلاء و اورثناءالکرب و
البلاء الى یوم الانقضاء» (7) حادثه عاشورا اشک ما را روان ساخت و خون
از چشم ما جارى کرد و عزیز ما را در سرزمین غم و اندوه، خوار ساخت و تا روز قیامت
براى ما غم و غصه به میراث گذاشت.
و همچنین
حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود:
«ان المحرم
هو الشهر الذى کان اهل الجاهلیة فیما مضى یحرمون فیه الظلم و القتال لحرمة فما
عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبیها لقد قتلوا فى هذا الشهر ذریته و سبوا
نساءه » (8) محرم ماهى است که اهل جاهلیت در گذشته، تجاوز و جنگ را در
آن حرام مى دانستند و آن را محترم مى شمردند ولى این امت، حرمت ماه خود را و حرمت
ماه پیامبر خود را نگاه نداشتند. در این ماه فرزندان او را کشتند و خانواده او را
به اسارت بردند.


1 -
بحارالانوار، ج 44، ص 280

2 -
الکآبة: اندوه و غصه

3 -
بحارالانوار، ج 44، ص 284، امالى صدوق، 288

4 - مجمع
مصائب اهل البیت، الخطیب الهندوبى، ج 1، ص 24

5 - همان،
ص 61

6 - امالى
صدوق، ص 122

7 -
بحارالانوار، ج 44، ص 284

8 - امالى
صدوق، ص 112