سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات

هزار چهره برای یک مرد

یکشنبه 87/1/11 11:7 عصر| نقد | دیدگاه

آفتاب-سودابه قیصری: در میان مجمو عه های تلویزیونی که به مناسبت عید نوروز پخش شد، مجموعه «مرد هزار چهره»از اقبال بیشتری نسبت به بقیه برخوردار بوده است.
شخصیت اصلی، مسعود شصت چی که یک کارمند ساده در ثبت احوال شیراز است، بر حسب اتفاق به عرصه ای رانده می شود که جریان زندگی عادی وی را به کلی دگرگون می سازد. شصت چی برای فرار از موقعیت هایی که دچار شده است به موقعیتی جدید و عرصه ای نا آشنا وارد می شود و در هر شخصیتی که قرار می گیردبا زبان طنز به انتقاد های درآن عرصه می پردازد.
 
شاید، نقد اگر به درستی بیان شود، مؤثرترین وسیله برای تغییر و اصلاح نا هماهنگی های جامعه باشد. اگر در این مجموعه به فعالیت گروهی از پزشکان نقدی وارد شده یا دیوانسالاری اداری با اغراق به تصویر کشیده شده و یا حتی حلقه های هنری و فعالیت هایشان با دیدی انتقادی به نمایش گذاشته شده ، نباید به دلیلی بر واکنش علیه آن تبدیل شود، زیرا که نه تمام این شغل ها و فعالیت هایشان، بلکه تنها مسائل خاص هر یک را با زبان طنز بیان کرده است.
 
محتوای مجموعه با نگاهی انتقادی و با گفتاری نغز به بررسی ناهمانگی های اجتماع می پردازد. طنز بیانی غیر مستقیم به ناهماهنگی هایست که در جامعه و بین رفتار و کنش مردم جامعه رواج دارد ؛ اما این ناهماهنگی نه در کل روابط بلکه روابط و اعمالی که تعجب آور و نا متعارف باشد و به بیان مسئله ای اجتماعی بپردازد ، طنز اجتماعی  
  
 
” در این مجموعه نوروزی به سبک مدیریت و عدم هماهنگی بین تخصص و کارآمدی فرد و سابقه و شهرت وی ، اشاره مستقیم شده است.... “  
 
 

خوانده می شود و مسئله اجتماعی را که در فضای رسمی شاید نتوان  
  
 
” در این مجموعه نوروزی به سبک مدیریت و عدم هماهنگی بین تخصص و کارآمدی فرد و سابقه و شهرت وی ، اشاره مستقیم شده است.... “  
 
 
به گونه ای که
خوشایند عموم هم باشد مورد نقد صریح قرار داد ، مورد کنکاش و نقد قرار می دهد.
 
می توان گفت که در این مجموعه،جامعه به عنوان یک «داده اجتماعی» مورد توجه قرار گرفته و محتوای داستان و مناسبات اجتماعی آن، بنا بر سه فرضیه «میلتون آلبرشت» به عنوان بازتاب جامعه تلقی شده است، یعنی مناسبات اجتماعی و وضعیت جامعه در محتوای ادبی بازتاب پیدا می کند.این بار انتقادها به دیوانسالاری ادارارت ، کسب منافع مادی بیشتر برخی بیمارستانها ، ناهماهنگی های کادر نیروی انتظامی، فعالیت های هنری و ... بر خلاف مجموعه های دیگر مهران مدیری که از مکان ها و شهر های فرضی استفاده می شد،کاملا آشکار و مشخص است.
 
«لوئیس گلدمن» بر این باور است که اثر ادبی تنها بازتابی از آگاهی جمعی واقعی و موجود نیست. بلکه عبارت است از یک بیان عمیقا همبسته ای از تمایلات تصعید یافته که ویژه آگاهی گروهی خاص است. چنین آگاهی یک واقعیت پویاست که به سمت یک نقطه معین تعادلی جهت گیری شده است.
 
  
 
” هگل بزرگی شاهکار ادبی را به نبوغ خالقان آنها نسبت می دهد.... “  
 
 

 به زعم گلدمن می توان بیان کرد که انتقاد های فیلم نه فرد اجتماعی  
  
 
” هگل بزرگی شاهکار ادبی را به نبوغ خالقان آنها نسبت می دهد.... “  
 
 
را به سوی
کمال انسانی می رساند و نه وی را در قعر ناهماهنگی اجتماعی باقی می گذارد، بلکه با برجسته کردن برخی ناهنجاری های جامعه سعی در نشان دادن چهره نامطلوب آن در افکار عمومی و سوق به سوی بهبود روابط و بالاتر بردن کیفیت ارتباطات اجتماعی است و «هرچقدر آدم کمتر، جرم هم کمتر» از سوی سرهنگ غفاری (مسعود شصت چی) دقیقا تاکید بر این مسئله است که کیفیت روابط با کاهش کمیت روابط نسبت عکس ندارد.
 
به طور کلی می توان گفت که در این مجموعه نوروزی به سبک مدیریت و عدم هماهنگی بین تخصص و کارآمدی فرد و سابقه و شهرت وی،اشاره مستقیم شده است به طوری که در یکی از قسمت های فیلم ، «مسعود شصت چی» در دادگاه می گوید که «من قصد داشتم همه چیز رو خوب کنم ولی راهش رو بلد نبودم».
  
  
 
” محتوای مجموعه با نگاهی انتقادی و با گفتاری نغز به بررسی ناهمانگی های اجتماع می پردازد.... “  
 
 

«آلبرشت»  
  
 
” محتوای مجموعه با نگاهی انتقادی و با گفتاری نغز به بررسی ناهمانگی های اجتماع می پردازد.... “  
 
 
معتقد است که در بررسی ای که ادبیات مناسبات اجتماعی را بازتاب
می‌کند،مناسبات اجتماعی و وضعیت جامعه در محتوای ادبی بازتاب پیدا می کند. مطابق این فرضیه، ادبیات بیان مناسبات اجتماعی است و  از دید او ادبیات منعکس کننده «روح زمانه» است.
 
 در بررسی یک اثر باید به تولید کننده،واسطه و دریافت کننده اثر هم توجه شود. از دلایل موفقیت مجموعه می توان به پذیرش مردم از طریق تلویزیون ( واسطه ) اشاره کرد. هر یک از متفکرین دلایلی را برای راز شهرت یک اثر هنری بر شمرده اند؛ «هگل» بزرگی شاهکار ادبی را به نبوغ خالقان آنها نسبت می دهد،یعنی در دیدگاه هگل صرفا نبوغ «مدیری» و «قاسم خانی» ، دلیل شهرت مجموعه شده است، در حالی که «باغ مظفر» یا «جایزه بزرگ»این چنین نبوده اند.
 
باید توجه کرد که محتوا و سبکی که آنها برای طنز برگزیده اند از ویژگی های ممتاز اثر به شمار می آید، اما تنها دلیل نیست.یا سخن «سارتر» که توافق بین سبک و محتوا را به عنوان دلیل ارائه می کند، در صورتی که می توان گفت که در بین بسیاری از طنزهایی که در نوروز و یا قبل از آن پخش شده است ( در تلویزیون )،این مجموعه نوروزی سبک خاص خود را در بیان و توصیف مسائل دارد.