سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعتراض به تخلفات آشکار در انتخابات

بی رنگ بودن

چهارشنبه 86/12/1 12:50 عصر| احساسات ملی و مذهبی | دیدگاه

<**ادامه مطلب...**>مثلا نازیسم آلمان و صهیونیزم یهود رنگ ملیت‏
بالخصوصی دارد ، اگر افراد یک ملت دیگر بخواهند آن را بپذیرند بر خلاف‏
ملیت خود عمل کرده‏اند .

اما اگر آن چیز رنگ مخصوص نداشته باشد ، نسبتش با همه ملتها علی‏
السوا باشد ، شعارهایش شعارهای کلی و عمومی و انسانی باشد و ملت مورد
نظر هم آن را پذیرفته باشد ، آن چیز اجنبی و بیگانه و ضد ملی شمرده نمی‏
شود و به قول طلاب : " لا بشرط یجتمع مع الف شرط " یعنی یک طبیعت بی‏
رنگ با هر رنگی قابل جمع است ، اما طبیعت بشرط شی‏ء ، یعنی طبیعتی که‏
رنگ بخصوصی دارد با هیچ رنگداری جمع نمی‏شود .
به همین دلیل حقایق علمی به همه جهانیان تعلق دارد : جدول فیثاغورس و
نسبیت اینشتاین به قوم معینی تعلق ندارد و با هیچ ملیتی منافات ندارد ،
برای اینکه این حقایق بی رنگ است ، و رنگ و بوی قوم و ملت مخصوصی را
ندارد .
به این دلیل ، دانشمندان و فیلسوفان و پیامبران به همه جهانیان تعلق‏
دارند ، که عقاید و آرمانهای آنها محصور در محدوده یک قوم و ملت نیست‏
.
خورشید از ملت خاصی نیست و هیچ ملتی نسبت به آن احساس بیگانگی نمی‏
کند ، زیرا خورشید به همه عالم یک نسبت دارد و با هیچ سرزمینی وابستگی‏
مخصوص ندارد . اگر بعضی از سرزمینها کمتر از نور خورشید استفاده می‏کنند
، مربوط به وضع خودشان است ، نه به خورشید ، خورشید خود را به سرزمینی‏
معین وابسته نکرده است .
پس معلوم شد صرف اینکه یک چیزی از میان یک مردمی برخاسته باشد ،
ملاک خودی بودن آن نمی‏شود . و صرف اینکه چیزی از خارج مرزها آمده باشد ،
ملاک اجنبی بودن و بیگانه بودن آن نمی‏شود .
همچنانکه سابقه تاریخی ملاک عمل نیست ، یعنی ممکن است ، ملتی قرنها
64
یک سیستم خاص اجتماعی را پذیرفته باشد و بعد تغییر نظر بدهد و سیستم‏
نوینی را به جای آن انتخاب کند .
مثلا ما مردم ایران در طول بیست و پنج قرن تاریخ ملی ، مانند بسیاری از
کشورهای دیگر ، رژیم استبدادی داشتیم و اکنون کمی بیش از نیم قرن است‏
که رژیم مشروطه را به جای آن انتخاب کرده‏ایم رژیم مشروطیت را ما ابداع‏
و ابتکار نکردیم ، بلکه از دنیای خارج به کشور ما آمده است . ولی ، ملت‏
ما آنرا پذیرفته و در راه تحصیل آن فداکاریها کرده است .
البته افراد زیادی از همین ملت با سر سختی عجیبی مقاومت کردند ،
مسلحانه قیام کردند و برای حفظ رژیم استبداد خون خود را ریختند ، ولی از
آنجا که در اقلیت بودند و اکثریت ملت ایران رژیم مشروطیت را پذیرفت‏
و در راه آن فداکاری کرد ، آنان شکست خوردند و عاقبت تسلیم اراده‏
اکثریت شدند .
اکنون آیا ما باید رژیم مشروطه را یک رژیم ملی و خودی بدانیم ، یا نظر
به اینکه در طول تاریخ زندگی اجتماعی و ملی ما ، رژیم ما رژیم استبدادی‏
بوده نه رژیم مشروطه و بعلاوه ما ابداع کننده آن نبوده‏ایم و آن را از جای‏
دیگر اقتباس کرده‏ایم ، باید بگوییم رژیم ملی ما رژیم استبدادی است و
رژیم مشروطه برای ما یک رژیم بیگانه است ؟
اعلامیه حقوق بشر را ما تنظیم نکرده‏ایم و در تنظیم آن شرکت نداشته‏ایم و
در طول تاریخ ملی ما مسائلی که در آن اعلامیه مطرح است کمتر مطرح شده‏
است ، ولی ملت ما مانند ملتهای دیگر جهان کم و بیش مواد آنرا پذیرفته‏
است .
اکنون ما از نظر " ملیت ایرانی " درباره این اعلامیه چه بگوییم ؟
سایر ملتهایی که تنظیم کننده این اعلامیه نیستند ، درباره این اعلامیه که‏
از خارج مرزهای کشورشان به آنها رسیده است ، چه بگویند ؟ آیا احساسات‏
ملی ایجاب می‏کند که به حکم سابقه تاریخی و به حکم اینکه این اعلامیه از
خارج مرزهای
65
مهدی:هیچوقت نباید به من قال نگاه کرد باید به این اندیشید که چه چیزی
گفته شده و آنچه از دهان مخاطب ما بیرون آمده چیست ، نه اینکه اگر مخاطب 
شخصیست که مورد پسند وهم فکر ما می باشد ، بطور مطلق سخنان او را بپذیریم
و ذره ای هم در آن درنگ نکنیم بله امروز این نقیصه عمده مشکل ما مردم
بالاخص ما مردان سیاست شده است یعنی هر آنچه را که می شنویم و می گوییم را
با رنگ حزبی و گروهی می سنجیم اگر مطابق با منویات ما  بود که فاالمراد
واگر نه گور باباش